انتظارمابراى داشتنتانتظارمابراى داشتنت، تا این لحظه: 18 سال و 3 ماه و 15 روز سن داره
وبلاگ من وبلاگ من ، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مامانی مامانی ، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

در انتظار يه فرشته ناز

سال روز بهترين روز زندگيم

سلاااااااااااام عشقم خوبى امروز سال گرد اذدواج منوبابايى هستش ده سال شيرين گذشت اصلا باورم نميشه چقدرزود گذشت ماجراى اذدواج من وبابايى خيلى باحاله تو يه محل زندگى ميكرديم تو همون ماهى كه بابايى از من خوشش اومده بود مامان بزرگ خدارحمتش كنه روحش شاد واقعا مهربون زن باگذشتى بود يروز واست از زندگيش تعريف ميكنم كه چقدرمظلوم بود وچه سختى هايى كشيد روحش شاد خوب داشتم ميگفتم بعد به بابا گير داد كه دخترى واست انتخاب كردم بابا روش نميشد بگه نه خلاصه باكلى اصرار بابا فهميد كه مممممممنم بعدشم بادا بادا مبرك بادا ديگه وحالا ده سال گذشت چقدر دوست داشتم پيشم بودى يا ……… خوب بگذريم دلم پره حرف واسه گفتن زياده خوبه حالا فقط ميخاستم تبريك بگما هاهاها انش...
10 مهر 1393

يكم حرف دل

سلام برفرشته ناز زندگيم خوبى خوب چه خبر ازاون بالا؟بافرشته هاى ناز ديگه دوست شدى مامانى مگه من بابارودوست ندارى كه دوست ندارى بياى خودمونيماچقدرنازت بايدبكشم عشقم اگه فرشته هاى ناز صفيه جون نسيم جون پرستوجون ودوستاى ديگم كه همه منتظرن بگو بياين زمينى شين وبا زمينى شدنتون شادى وزندگى دوباررو باخودتون واسه ماماناى مهربونتون بيارين توروخدا از آسمون دل بكنين زمينى بشين آغوش ما خاليييييييييييييه وشماروميخاد بخدا ديگه طاقت نداريم چقدر غصه نداشتنتون بخوريم واز همه بدتر حرف نيشه كنايه و دل سوزياى علكى بيجاى ديگران ديگه خسته شديم………………… مامانى دلم گرفته مخصوصا الان شب تلوزیون داشت حرم آقاامام رضا (ص)نشون ميداد دلم پر زده بودواسه صحن سراش اون گ...
9 مهر 1393

حال روز ما

سلام عزیز دل مامان خوبی ولی چقدر دلم تنگ شده بود واسه اینجا یههههههههههه تشکر ویزه واسه دوستای مجازیم که بهم لطف داشتن حالم برسیدن ازخودم بگم که یه مسافرت کوچولو رفته بودم بد نبود جات خالی بود فرشته زیبای مامان بعد مسافرتی که برگشتم زن عمو روزه بنج تن داشت یعنی کلا شش روز بود یه روزش مال مامان بزرگ جون بود که خدابیامرزتش واسش ختم انعام گرفته بود دلییییییل نیومدن من به نت کمبود وقت بود اخه صبح زود باید بیدار میشدم نهار وشام اماده میکردم وبعدش کیاناجونی باید نگه میداشتم تا زن عمو کاراشو بکنه تاساعته سه بعدازظهر که مراسم شروع میشد کلاچایی این شش روز من دم کردم کلی هم دعا کردم واسه همه بخصوص نی نی وبلاگیا ودوست خوبم صفیه جون برستو جون نسی...
5 مهر 1393

چقدر عالی

سلام نفسسسسسسسسسسسسسسسسسسس من اولا چه خبر نمیدونم چراهروقت اومدم واست چیزی بنویسم اول حالتو برسیدم وبهت گفتم چه خبر اینم بهت بگم اینجارو خیلی دوست دارم یجورایی بااومدن اینجا سبک میشم امروز یه قرار نی نی وبلاگی داشتم انقدررررررررربهم خوش گذشت رفتیم یه زیارتگاه که خیلی غریب بود توکوچه بس کوچه هابود با رفتن به اونجا خیلی سبک شدم دلم اروم گرفت واز دوستم بگم که از طریق نی نی وبلاگ باهاش اشنا شدم خیلی نجیب فهمیده بود از فسقلیش بگم که جییییییییییییییگری بود واسه خودش حیف شد نتونستم عکسشو بگیرم ویادگاری واست بزارم چقدر خوبه که اینجا رو دارم مانی اسمشم ننوشتم گفتم شاید دوست نداشته باشه هر وقت دیدمش ازشون سوال میکنم میگم برات ...
19 شهريور 1393

يه روز خوب

سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام خوبی نفس منننننننننننننننننننننننن دیروز واقعا به من بعد مدتها خوش گذشت انقدر عروسیش باحال بودددددددددددد بااین که عروسیش ساده ومولودی خوانی بود به همه ما خوش گذشت جای باحال عروسی این بود که مسابقه گذاشتن یه نفر از خوانواده عروس ویه نفر از خوانواده داماد که من هز خوانواده داماد بودم رفتم شرکت کردم هرکس زودتر دوغ تموم میکرد برنده بود ومن برنده شدممممممممممممممممممم چون مولودی عروسی به نام اقا امام رضا بود ده هزار تومن هدیه گرفتم خانمه میگفت این هدیرو نگه دار انشاالا به همین زودی قسمتت زیارت بشه وهمونجا خرجش کنی انشاالااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خوب مامانی یادم رفته...
18 شهريور 1393

ميلادعشقم

سلام عزیز دل من چطوری تو اسمونا بهت خوش میگذره مامانی جون امروز تولد بهترین امام ما شیعیان هستش البته همه من عاشق امام رضاهستم رااستی من الان برا اولین بار اومدم کافی نت اخه باگوشی که سخته بیام نت بنده خدا دوستم میگه بیا از نت من استفاده کن ولی اخه روم نمیشه راستی فردا عروسی پسرخاله من هستش جات خالی مامانی دیگه خسته شدم از تنهایی رفتن بابا که اصلا نمیتونه بیاد به خاطر شغلش وای جای خالم خیلی خالیه نیست که عروسی اولین بچشو ببینه خوب من فیلا برم اخه الان بابایی زنگ زده که کجایی بیل گشنمه من میرم فیلا ...
16 شهريور 1393

ياضامن آهو

سلام باید در بزنم اما چگونه کوبه ی در رامیگیرم ازبوی صمیمیت پرمیشوم از ریزش یکریزسلام صلوات من ....................... همه ی کلمات ارغوانی ارادت را با خوداورده ام فقط اذن ورو می خواهم ایا اجاذه ام میدهید حالا که امدم واز خیابان اشتیاق به اینجا رسیده ام مثل پرنده ای سر به در میزنم تا در بگشایید ونفس در سرایتان بکشم واز زلال مهرتان قدر یک سر سوزن بنوشم میلاد عشقم مبارک ...
16 شهريور 1393

ورودپرچم عشقم به شهرمون

سلا اااااااااام خوبى عشق من اون بالا بهت خوش ميگذره خوب خوش ميگذره كه حالا حالا ها قصداومدن ندارى گل من جونم برات بگه ديروز بهترين روز زندگيم بود چرا؟؟؟؟؟؟؟ چون پرچم آقا امام رضارو آوردن رشت واى نميدونى چقدرشلوغ بود چقدرجمعيت اومده بودن آهنگايى كه پخش ميكردن انگار تو خود مشهد هستى ساعت پنج قرار بود بيان كه 5:41دقيقه اومدن وبعد توى خواهر امام يه دوساعتى برنامه بود مامانى واسه همه دعا كردم بخصوص مريضا و اونايى كه مثل من منتظرن تازه يه يادگارى هم واسه شما گرفتم يه پرچم خوشكل كه داشتن ميدادن و من به نيت تو گرفتم عكسشو ميزارم واست همونطور كه بهت گفتم اينترت نداريم و من از گوشى مينويسم عكس نميشه گذاشت بايد وقت كنم و برم پيش...
14 شهريور 1393

چندتاخبر

سلام عزيزم خوبى جيگرم جونم برات بگه امروز رفتم دكتر كه اصلا قرار نبود برم چون يكم درد زيرشكم داشتم ترسيدم چون تاحالا اينجورى نشده بودم خلاصه دكتر گفت يكم عفونت دارم قرص داد پماد كه مصرف كنم خوب شم جونم برات بگه يكى از دوستاى خوب وبلاگيم پيشنهاد يه دكتر خيلى خوب داد كه نوبت گرفتم بابايى ميگه من انقده بهت گفتم دكتر عوض كن حرفمو گوش ندادى حالا!!! خوب ما اينيم ديگه مردا چى ميدونن آخه بايد هميشه از كسى كه تجربه دارن بپرسى از همينجا واقعا از دوست نازنينم كمال تشكر دارم خداكنه همه چى خوب پيش بره چون واقعاجات خاليه خونمون سوت كوره ديگه خسته شدم از اين يكنواختى خداياناشكرى نميكنم خداياكفرهم نميگم خدايا اگه زياد بهت ميگم واصرارميكنم منو بب...
10 شهريور 1393

……

سلام برفرشته ناز مامان جونم برات بگه اين چند وقت كه ننوشتم برات سختم بود برم كافى نت هواگرم گرم بود جورى كه از نميشد ازخونه بيرون اومد اينترنت خونه هم كه هنوز وصل نشده باگوشيم كه سخته دير بازميكنه الان اومدم يه سر به وبلاگ صفيه جون بزنم ببينم خبرى گذاشته كه اعصابم ريخت بهم گريم گرفت آخه باهزار اميد رفته بود………بعد اون همه سختى باز نشد كه نشد دوست خوبم الهى برا دلت بميرم ميدونم چه حالى داشته انشاالله ماه ديگه با خبر نى نى دار شدنش بياد اگه بدونى مامانى چقدرسخته انشاالله هيچ كس اين روزاى بد تجربه نكنه جگر گوشه من تو اگه يه روز زمينى بشى طباطبائی هستى آخه هم بابا سيده هم من پس دعاكن برا خاله صفيه كه هر چه زودتر با توكل به خدا نى نيش ...
10 شهريور 1393