خواب وديداربايه دوست
سلام عشقم خوبى اگه بدونى صبح تاحالا چه حالى دارم آخه ديشب يه خواب خوب ديدم خيلى خوب بود انقدى كه غم غصه هام يادم رفت ___بابيدارشدن از خواب باخودم گفتم كاش واقعيت داشت ولى همش رويا خواب بود نكته مهم يا تعبير خوابم اين بود كه به همين زودى انشاالله حاجت روا ميشم كاش ميتونستم لحضه لحضه اين خواب بنويسم برات برا مامانم كه تعريف كردم گفت اول صدقه بده و به كسى نگو انشاالله كه خيره
راستى امروز كه برا خوابم بهش زنگ زده بودم از دستم انقده ناراحت بود كه چرا چند روزى هست خونشون نميرم
مجبور شدم بر خلاف ميله بابايى بهش بگم واونم از دستم باز ناراحت شد كه مگه غريبه بوديم معمولا به فاميل شوهر نميگن كه بعدا حرف حديث نشه كلى باهاش حرف زدم قانعش كردم يكم آروم شد بعد بهش گفتم غروب ميام پيشت كه منو ببينه
خوب مادره ديگه حق داره ناراحت بشه
راستى ديروز بادوستم قرار گذاشتم ببينمش توى مرقد خواهر امام آخه اون از اردبيل ميومد برا درمانش به رشت فرشته نازم خيلى براش دعاكن خيلى …ديدمش انقده خوشحال شدم كلى ازم تشكر كرد ولى وقتى ديدم چه سختى هارو كه تحمل نميكنه جگرم آتيش گرفت ديرش شده بود چند دقيقه اى پيش هم بوديم چون بايد زود ميرفت به ناچار از هم خداحافظى كرديم دلم ميخاست بيشتر پيش بمونم كافى بود به صورتش نگاه كنى ميتونستى غم غصه اى كه تودلش داره از صورتش بخونى خدايا خودت به داد دلش برس دامن همه منتظرا رو سبز كن و يه نى نى سالم صالح از طبار ائمه اطهر نصيبش كن الهى آمييييييين
خدايا دوسسست دارممممممممممم
واز خودم برات بگم اينكه ديشب تا دير وقت حالم بد بود نميدونم چرا بعد عمل حالت افسردگى دست داده بهم همش تو فكرم كه بعدا چى ميشه يعنى نتيجه ميگيريم وااااااااااااای اگه نشد چى حرف بابايى رو با چجورى تحمل كنم حالا نگفتن عمل كردم خوبيش اينكه حرف حديث نميشه مخصوصا عمه هات مامانى خدايى خيلى خوبن مهربون اينم بگما كه شايد درست نباشه ياد آوريش ولى زحمتايى كه من كشيدم و ميكشم براشون اصلا ديگه نبايد حرف بزنن بهم ولى متاسفانه ………
چه بكنيم اينم از شانس بد ماست ديگر
بابايى كه دوست نداره هيچ وقت جواب بهشون بده يا حرفى بزنه ميگه اشكال نداره ميگذره ميگه جز بى احترامى چيزى ديگه اى نميشه ولى من درجا بدون اينكه جواب بدم واگذار به خدا ميكنم اگه بدونى چقدراينجورى خوبه واى من برم بابا صدام ميكنه بقيش بعد مينويسم
باى
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی