شرح …
سلام جوجو كوچولوى من
خوب جونم برات بگه كه قرابودبهت بگم كجارفتم بعدازظهر قراربود برم باخواهر گلم بيرون ولى چنان سيلى اومد كه من منصرف شدم از رفتن به بيرون وپيشنهاد دادم كه خونه پيتزا درست كنيم خلاصه بعداز تهيه مواد لازم ماپيتزا را درستيديم انقده خوشمزه شده بود دختر داييم هم مهمان خونه مادرجون بود انقده گفتيم خنديديم مامانى چات خالى بود مامان من بهم كادو نقدى داد تا هر چى دوست دارم بخرم دستش دردنكنه هميشه منو شرمنده ميكنن الهى واسه دل مهربونش بميرم خدا سايه همه مادرا حفظ كنه
خوب شب هم شام مهمان زن عمو سارا بوديم دومدل غذا درست كرده بودخيلى زحمت كشيده بود دستش درد نكنه
خلاصه ديگه كسى يادش نبود !!!!
الانم گفتم بنويسم تا دير نشده آخه قول داده بودم
بابا خابيده منم منتظرم تا درپناه تو شروع بشه بعد ديدن بخابم
اينم از سال گرد اذدواجمون
شب بخير فسقلى من
بوسسسسسسسسسسس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی